جنگ با ایران برای ترامپ یک فاجعه تمام عیار است
بخشهایی از مصاحبه ماکسیم شفچنکو منتشره در وبسایت اندیشکده ایزبورسک
23 ژوئن 2025
— ماکسیم لئوناردووویچ، آیا ایالات متحده، آنطور که تلآویو و اورشلیم امیدوارند، در کنار اسرائیل وارد جنگ با ایران خواهد شد؟ یا مقاومت داخلی ضد جنگ که در ایالات متحده شاهد آن هستیم - لوایحی که توسط برنی سندرز سوسیالیست و تیم کین دموکرات به سنا ارائه شده و واشنگتن را از شروع جنگ با تهران منع میکند همچنین انتقاد تاکر کارلسون روزنامهنگار - مانع از آن خواهد شد که دونالد ترامپ همان کاری را که آمریکاییها در سال ۲۰۰۳ با عراق کردند، با ایران انجام دهد؟
— به نظر من دونالد ترامپ خودش در حال سازماندهی اعتراضات ضد جنگ در کشورش است. برای مثال، من معتقدم که بیانیه تاکر کارلسون، که در پادکست او با استیو بنن بیان شد (کارلسون به معنای واقعی کلمه این جمله را گفت: «اگر ما با ایران وارد جنگ شویم، با فروپاشی امپراتوری آمریکا، پایان خواهد یافت. این بهترین راه برای کوبیدن کشتی «آمریکا» به صخرههای ایران است و بله، این پایان ریاست جمهوری ترامپ خواهد بود»
خود ترامپ نمیتواند چنین اظهاراتی را مطرح کند، زیرا گروگان گذشته خود است. یک بار، قبل از ورود به سیاست، ساکن فعلی دفتر بیضی شکل، مبالغ هنگفتی از خانواده آدلسون (طایفه ای از تاجران آمریکایی با اصالت یهودی که از حزب جمهوری خواه حمایت مالی میکنند) دریافت کرد - یادداشت سردبیر). این خانواده مشهور صهیونیستی که صاحب یک تجارت قمار هستند و سهام قابل توجهی در کازینوهای لاس وگاس، سنگاپور و ماکائو دارند، اغلب به ترامپ وام میدهند، وقتی که او، به ویژه در آتلانتیک سیتی ورشکست شد، به او کمک مالی کردند (سه کازینو تحت نام تجاری ترامپ در اینجا قرار داشتند - یادداشت سردبیر). در این راستا، رهبر آمریکا ارتباط بسیار نزدیکی با لابی صهیونیستی ایالات متحده دارد.
ترامپ تمام عمرش درگیر تجارت بوده است. پول او پول لابیهای سیاسی نبود که ابتدا گرفته و سپس محاسبه شود. این تجارت بود که مشکل رهبر فعلی آمریکاست. علاوه بر این، وقتی ترامپ شروع به فعالیت سیاسی کرد، شلدون ادلسون و افرادی مانند او در چارچوب فعالیتهای عمومیاش به تأمین مالی او ادامه دادند.
دومین عامل اصلی که دست ترامپ را میبندد، صهیونیسم مسیحی یا مسیحیت صهیونیستی است، هر چه که میخواهید آن را بنامید. این یک جنبش انجیلی، دیسپنشنالیست (آموزهای الهیاتی در مسیحیت، به ویژه در پروتستانتیسم محبوب و منتشرکننده وحی الهی بر اساس دورههای تاریخی - یادداشت سردبیر) است که مدتهاست، از حدود اواسط قرن بیستم، در آمریکا وجود داشته است. طبق یک روایت، وقتی رئیس جمهور هری ترومن ایجاد اسرائیل را آغاز کرد، تحت تأثیر صهیونیسم مسیحی قرار داشت.
پیروان این آموزه معتقدند که وقتی یهودیان دوباره در سرزمین مقدس جمع شوند، روز قیامت فرا خواهد رسید، عیسی «با قدرت و جلال» خواهد آمد و همه شریران نابود خواهند شد. اتفاقاً، برای شریران یهودی نیز همینطور. اما پروتستانهای انجیلی - باپتیستها و دیگر رادیکالهای مسیحی؛ قیام خواهند کرد و همه چیز برای آنها خوب خواهد شد..به همین دلیل است که آنها از صهیونیسم حمایت میکنند؛ نه از روی عشق ودیوانهوار به یهودیت، بلکه به این دلیل که به نظر آنها تحقق پیشگویی است.
این متعصبان مذهبی نقش بسیار بزرگی در رأیدهندگان طرفدار ترامپ دارند. من فرض میکنم که خود دونالد ترامپ فردی کاملاً بدبین است که، رک و پوست کنده، به هیچ یک از موارد فوق اهمیتی نمیدهد. توجه داشته باشید که وقتی او در مراسم تحلیف سوگند یاد کرد، دستش را نه روی کتاب مقدس، بلکه فکر میکنم، همسرش ملانیا یا چیزی شبیه به آن گذاشت.
__ بله، بسیاری از مردم متوجه شدند که ترامپ، هنگامی که در ماه ژانویه سوگند یاد کرد تا وظایف ریاست جمهوری ایالات متحده را با وفاداری انجام دهد، به سادگی دست چپ خود را بالا برد، اگرچه دو کتاب مقدس به طور همزمان برای او آورده شد (یکی از آنها زمانی متعلق به آبراهام لینکلن بود).
— ... من بعید نمیدانم که او به سادگی با دوستش تاکر کارلسون تماس گرفته و گفته باشد: «تاکر، میخواهم از تو یک خواهشی بکنم. این یهودیان واقعاً گلوی مرا گرفتهاند، اما من تحت هیچ شرایطی جنگ نمیخواهم. پس علناً اعلام کن که دیوانه شدهام. بگو: «دونالد، چرا این جنگ را میخواهی؟ این جنگ آمریکا و جنبش آمریکا در درجه اول را نابود خواهد کرد.» تاکر پاسخ داد: «دونالد، من هر کاری برای تو انجام میدهم» و سپس بیانیهای در همین راستا صادر کرد.
تأکید میکنم که این فقط نسخه من است، من ادعا نمیکنم که همه چیز دقیقاً همینطور بوده است. به هر حال، ترامپ گروگان سرنوشت خودش است. من معتقدم که درگیریهای ترامپ با ایلان ماسک و تاکر کارلسون تا حدودی صحنهسازی شده و به طور خاص برای تقویت گروه معاون رئیس جمهور ایالات متحده، جی. دی. ونس، انجام شده است. شواهد غیرمستقیم روایت من این است که چهل و هفتمین رئیس جمهور آمریکا دستور از سرگیری مذاکرات با ایران را نه از طریق وزارت امور خارجه، که ریاست آن را مارکو روبیو بر عهده دارد (دومی از دست پروردههای تقدیرگرایان و یک نئوکان در جهانبینی خود است، اگرچه صلیبهای خاکستر کاتولیک را بر پیشانی خود میکشد)، بلکه از طریق جی ونس (که همانطور که میدانیم آخرین سیاستمداری بود که توسط پاپ فرانسیس در حال مرگ متبرک شد) و نماینده ویژه خاورنزدیک، استیو ویتکوف، صادر کرد. در ضمن ویتکوف، اگرچه در یک خانواده یهودی متولد شده است، اما اصلاً صهیونیست نیست و این یک امر عادی است: بسیاری از یهودیان آمریکایی از مخالفان اصولی صهیونیسم هستند و لزوماً «از چپ» نیستند. از دیدگاه آنها، سیاستهای اسرائیل و سیاستهای صهیونیسم، «اسرائیل جهانی» و یهودیت جهانی را افشا میکند.
توجه داشته باشید که ترامپ با تظاهر، معاملات و مذاکرات بینالمللی را نه به مارکو روبیو، بلکه به استیو ویتکاف، کلوگ و دیگر دوستانش میسپارد. او میخواهد خود را از آغوش دوران جوانی و میانسالی که در آن بدهیهای زیادی جمع کرده و گناهان زیادی مرتکب شده، رها کند.
__همانطور که همه میدانند، جنگ آمریکا با عراق پس از ماجرای یک آزمایش آغاز شد، که کالین پاول، وزیر امور خارجه وقت آمریکا، آن را به عنوان مدرکی دال بر توسعه غیرقانونی سلاحهای شیمیایی توسط عراق به شورای امنیت سازمان ملل ارائه داد. و اکنون دلیل آن چه میتواند باشد؟
— سلاح هستهای افسانهای ایران همان لوله آزمایش است، فقط حتی گستاخانهتر. در فوریه ۲۰۰۳، پاول حداقل چیزی شبیه به آن را در مقابل جامعه بینالمللی تکان داد (که بعداً، به اعتراف خودش، کاملاً جعلی از آب درآمد)، و اکنون حتی هیچ پرونده آمریکایی در مورد سلاحهای هستهای ایران وجود ندارد. علاوه بر این، ایرانیها در حال مذاکره مستقیم با ایالات متحده در مورد «توافق هستهای» بودند و قرار بود یکشنبه گذشته سومین دور مذاکره دیپلماتیک باشد که در نتیجه آن، به احتمال زیاد، استیو ویتکوف راضی و مذاکرهکنندگان راضی از طرف ایرانی به مطبوعات میآمدند و اکنون این مذاکرهکنندگان قبلاً کشته شدهاند، همانطور که خود ترامپ در مصاحبهای با CNN اظهار داشت. به این ترتیب، او به نوعی انگشت اتهام را به سمت قاتلان، یعنی اسرائیل، نشانه میگیرد.
اگر فرض کنیم که روز یکشنبه، ۱۵ ژوئن، مذاکرات صلح در عمان موفقیتآمیز میبود و ترامپ در این مورد گزارش میداد، آنگاه برای نتانیاهو به یک فاجعه کامل تبدیل میشد. هیچکس به او نیازی نداشت. زیرا تنها وظیفه اسرائیل جنگ است! من معتقدم که جوهره دولت اسرائیل بسیار ساده است: این کشور به عنوان سلاحی از سوی غرب برای کنترل جهان اسلام و کشورهای خاورمیانه و ارعاب آشکار آنها ایجاد شده است. اسرائیل ماموریت دیگری ندارد. حال تصور کنید: آمریکاییها با ایرانیها به توافق رسیدهاند و پس از آن به نتانیاهو میگویند که انتقال میلیاردها دلار به او را سالانه برای «حق دفاع از خود اسرائیل» متوقف میکنند، دیگر جنگندههای F-35، F-22 و غیره را به صورت رایگان به او نمیدهند. واشنگتن چیزی شبیه به این میگوید: «شما یهودیان خودتان افراد بسیار باهوشی هستید؛ شطرنجبازان، ویولننوازان و غیره. این بدان معناست که میتوانید خودتان از پس آن بربیایید.» با این حال، راز ساده اسرائیل این است که نمیتواند به تنهایی کاری انجام دهد. زیرا اقتصاد اسرائیل در واقع پولشویی پولهای دزدیده شدهای است که عمدتاً از خاک اتحاد جماهیر شوروی سابق میآید.
— اما اسرائیل به نوعی قبل از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی وجود داشت.
— قبل از سال ۱۹۹۱، به نظر من، اسرائیل یک کشور کوچک و بیفایده بود. خب، چطور هیچکس نبود؟ آمریکا به آن نیاز داشت. در مقطعی، مسکو به آن نیاز داشت، زمانی که کرملین امیدوار بود نفوذش از نفوذ کاخ سفید تعیینکنندهتر باشد. با این حال، وقتی اتحاد جماهیر شوروی با یک انفجار فروپاشید، ناگهان مشخص شد که جنگها تمام شده است. یاسر عرفات، رهبر فلسطین، و اسحاق رابین، نخستوزیر وقت اسرائیل، در سال ۱۹۹۳ علناً با هم آشتی کردند، دست دادند و به اصطلاح توافقنامه اسلو را امضا کردند. رابین در سال ۱۹۹۵ توسط صهیونیستها کشته شد (این قتل توسط افراطگرای راست اسرائیلی انجام شد - یادداشت سردبیر)، زیرا هیچکس در اسرائیل به صلحی که او منعقد کرد نیاز نداشت. صلح، به هر حال، پایان جریان پولی است که صهیونیستها عادت دارند به همراه تاجران سیا و پنتاگون آن را به یغما ببرند.
در همان زمان، تروریسم اسلامی اختراع شد که مستقیماً جایگزین «تهدید وحشتناک کمونیستی شوروی» از بین رفته، گردید. برای مبارزه با تروریسم اسلامی، اسرائیل شروع به دریافت سلاح و مبالغ هنگفتی پول کرد. صدام حسین و معمر قذافی بر خاورنزدیک حکومت میکردند و باید با آنها جنگید. اما اکنون نه حسین و نه قذافی وجود ندارند و غزه فلسطین، اگرچه فتح نشده، اما در ویرانهها قرار دارد. با این حال، هنوز به پول نیاز است. اکنون باید با چه کسی بجنگیم؟ خب، البته ایران.
در سالهای ۲۰۲۰-۲۰۲۱، با میانجیگری ترامپ، اسرائیل توافقنامههای ابراهیم را با امارات، بحرین و مراکش امضا کرد. به نظر میرسید که توافق صلح با ایران آغاز شده است، حتی سعودیها، ببینید، عملاً طرف تهران هستند و واشنگتن در تلاش است تا با آن به توافق برسد. برای اسرائیل، این به طور خودکار به این معنی بود که یک ردیف کامل که برای کمک منظم به دولت اسرائیل در نظر گرفته شده بود، از بودجه آمریکا حذف میشود. به همین دلیل است که نتانیاهو این جنگ را برای جلوگیری از توافق صلح بین ایران و ایالات متحده به راه انداخت. تا ایالات متحده و شرکایش، همان کلاهبرداران، به تخصیص مبالغ هنگفت، برداشت آن و تسویه حساب بین خودشان ادامه دهند.
— اگر اسرائیل «ماشین لباسشویی» برای بزرگان مالی روسیه است، پس نباید انتظار هیچ حمایت مستقیمی از مسکو برای ایران داشته باشیم، مگر شاید بیانیههای دیپلماتیک بیاساس به سبک «ابراز نگرانی» و «به شدت محکوم میکنیم» باشد؟
— سرگئی الکساندروویچ مارکوف، دانشمند علوم سیاسی، در این مورد بسیار دقیق اظهار نظر کرد، که من از او بسیار سپاسگزارم: دولت روسیه طرفدار ایران است، نخبگان روسیه طرفدار اسرائیل. ماهیت نخبگان روسیه پول است، آنها فقط با آن زندگی میکنند و دولت موظف است که از نظر ژئوپلیتیک فکر کند و منافع ملی را هدایت نماید. در مورد منافع ژئوپلیتیک روسیه، آنها تقریباً به موارد زیر خلاصه میشوند (ضمناً، این یک اصل است، حتی یک قضیه هم نیست): اگر ایران شکست بخورد، فدراسیون روسیه در آسیای مرکزی و منطقه خزر چنان هرج و مرجی را تجربه خواهد کرد که میتواند منجر به فروپاشی فاجعهبار آن شود. علاوه بر اوکراین، ما با یک جبهه دوم بسیار جدی روبرو خواهیم شد.
شکی نیست که رژیم فعلی ایران با دولتی جایگزین خواهد شد که آشکارا با مسکو غیردوستانه رفتار میکند. به عنوان مثال، همین رضا پهلوی، پسر آخرین شاه ایران، که در حال حاضر سخاوتمندانه مصاحبه میکند و مشتاق بازگشت به کشوری است که پدرش را در سال ۱۹۷۹ سرنگون کرد. واضح است که پهلوی با روسیه دوست نخواهد شد. در نتیجه، اگر ایران آیتالله خمینی سقوط کند، قتل عام بین قومی به سادگی در آسیای مرکزی آغاز میشود و یک رژیم ضد روسی در خاک ایران ظهور خواهد کرد که از آن هیچ چیز خوبی نمیتوان انتظار داشت.
__ایران تضمین میدهد که در صورت لزوم، تا پایان پیروزی - تا نابودی کامل اسرائیل - جنگ را ادامه خواهد داد. اما آیا قدرت این کار را دارد؟
- من معتقدم ایران هرگز خواهان نابودی کامل اسرائیل نبود؛ بلکه خواهان تغییر در نظام سیاسی اسرائیل و احیای حقوق فلسطینیان بود. به طورکلی، ایرانیان هرگز پیش از این هیچ مشکلی با یهودیان نداشتند. یهودیان قبل از ظهور اسرائیل در این سرزمین سعادتمند بودند. ایرانیان فقط میخواهند فلسطینیها این فرصت را داشته باشند. و چه اشکالی دارد که فلسطینیهایی که به زور از سرزمین خود رانده شدهاند، بازگردند؟ این یکی از آنهاست. ثانیاً، بیدلیل نیست که ایرانیان تکرار میکردند: «استالین را بخوانید: هیتلرها میآیند و میروند، اما مردم آلمان و دولت آلمان باقی میمانند.» همین امر در اینجا نیز صادق است: نتانیاهو و صهیونیستها میآیند و میروند، اما مردم یهود و دولت یهود باقی میمانند. همین.
متأسفانه، اسرائیل مدرن، تحریفی از یهودیت، فرهنگ، تاریخ و خودآگاهی یهودی است. به همین دلیل است که ایران امروز علیه اسرائیل است، همانطور که اتحاد جماهیر شوروی علیه هیتلریسم بود. به یاد دارید، ایلیا ارنبورگ در سال ۱۹۴۲ در روزنامهنگاری خود تکرار کرد: «آلمانی را بکشید!»؟ مثلاً، اگر یک کودک آلمانی دیدید، او را بکشید، زیرا او یک نازی آینده است، اگر یک زن آلمانی مغرور دیدید، او را بشکنید و او را به گریه بیندازید و غیره. با این حال، استالین او را کنار کشید و گفت: «رفیق ارنبورگ اشتباه میفهمد، او زیادهروی میکند. هیتلرها میآیند و میروند، اما مردم آلمان باقی میمانند. ما علیه مردم آلمان جنگ نمیکنیم.» بنابراین ایران امروز علیه یهودیان جنگ نمیکند. مردم ایران معتقدند که صهیونیسم تهدیدی برای صلح است، و نه تنها برای جهان اسلام و من معتقدم که ایران درست میگوید.
— به نظر شما، مدت زمان احتمالی درگیری ایران و اسرائیل چقدر است؟
— اسرائیل نمیتواند جنگی طولانی با این قالب را آغاز کند. جنگی که در آن خاک اسرائیل مانند حماس با لولههای پر از باروت مورد اصابت قرار نمیگیرد، بلکه با کلاهکهای مافوق صوت یک و نیم تُنی مورد اصابت قرار میگیرد. به عنوان مثال، دفتر مرکزی موساد این هفته منفجر شد. اسرائیل مطمئناً روی یک درگیری نظامی با چنین شدتی حساب نمیکرد. و جالبترین نکته این است که برتری هوایی اسرائیل در اینجا هیچ نقشی ندارد، زیرا ایران بسیار بزرگ است؛ حتی برای نیروی هوایی اسرائیل و اسرائیل بسیار کوچک است که ایران نتواند آن را از دست بدهد. هر کجا که بزنید، به چیزی خواهید خورد. بنابراین، در درازمدت، مزایای استراتژیک به نفع ایران است.
— اطلاعاتی در رسانهها منتشر شد مبنی بر اینکه دونالد ترامپ، اسرائیل را از حذف رهبر ایران علی خامنهای منع کرده است.
— ما این را به طور قطعی نمیدانیم. اطلاعاتی که در این مورد به مطبوعات درز میکند، بیشتر شبیه شایعات و دروغهای اطلاعاتی است. با این حال، اگر چنین اتفاقی بیفتد، به یک رویداد مذهبی برگشتناپذیر تبدیل خواهد شد. باور کنید، پس از آن، دیگر صحبتی از تجزیه ایران نخواهد بود. شاید برخی از ایرانیان خودشان دوست داشته باشند کاری مشابه انجام دهند، اما نمیتوانند به صهیونیستها اجازه دهند این کار را انجام دهند. میدانید، این یک مسئله هویت ملی است. همه ایرانیان رهبر را دوست ندارند، اما این همانطور که میگویند، رهبر خودشان است و «ما خودمان با او برخورد خواهیم کرد».
— از بعضی جهات خیلی روسی است.
— ایرانیها خیلی شبیه ما هستند. بیدلیل نیست که «مضامین فارسی» سرگئی یسنین اینقدر با روح روسها درمیآمیزد. یسنین این ابیات را در باکو سروده است؛ این شعر کاملاً شگفتانگیزی است. در واقع، وقتی در ایران هستید، وقتی آکاردئون و سماور را میبینید، باور نخواهید کرد. چای از سماور یک سنت ایرانی است و امروز میتوانید خانوادههای ایرانی را ببینید که آخر هفتهها به پارک میآیند، روی چمن مینشینند، سماور روشن میکنند.
ایرانیان مردمی بسیار زیبا با فرهنگی بسیار لطیف و والا هستند و امروز اسرائیل در حال بمباران شیراز؛ زادگاه شاعران بزرگ حافظ و سعدی است. برای کسانی که این کار را میکنند، هیچ چیز مقدس نیست آنها به رفتن به دیزنی لند فکر میکنند...و ایران تمدن عرفان، جایگاه والاترین فرهنگ شاعرانه است، که شاعران روسی به خوبی میدانستند چگونه آن را احساس کنند. وقتی اشعار شاعران بزرگ فارسی را که ترجمه شدهاند میخوانید، عمق افکار و احساسات، به سادگی نفس شما را بند میآورد. اسرائیل مدرن قصد دارد همه اینها را نابود کند.
منبع:
نظر شما